دکتر حدادی‌اصل، مدیرعامل شرکت پژوهش و فناوری در گفت و گو با دانش نفت مطرح کرد:خطر شعارگرایی تهدید امروز پژوهش

دکتر حدادی‌اصل، مدیرعامل شرکت پژوهش و فناوری در گفت و گو با دانش نفت مطرح کرد:خطر شعارگرایی تهدید امروز پژوهش
نوع نگاه و تفکر حاکم بر عرصه مدیریت صنعت پتروشیمی کشور در حال حاضر به مقوله تحقیق و پژوهش و فناوری چگونه است؟
صنعت پتروشیمی نسبت به صنعت نفت جوان‌تر است. یعنی اگر صنعت نفت صد سال قدمت دارد، صنعت پتروشیمی حدود چهل سال قدمت دارد.

به همین منوال بحث پژوهش در پتروشیمی هم بسیار جوان است. بطوریکه اگر نگاه کنید پژوهش به صورت عملی و منسجم از حدود پنج سال پیش در پتروشیمی شروع شده است. در مقایسه با صنعت نفت که مثلاً پژوهشگاه صنعت نفت قدمتی چهل-پنجاه ساله دارد، پژوهش در پتروشیمی بسیار جوان است. وقتی پژوهش در پتروشیمی جوان است، دستاوردهای آن هم نیاز به زمان دارد. با ایده‌ اولیه‌ای که بتوان دست پتروشیمی را در پژوهش باز گذاشت، حدود پنج سال پیش شرکت پژوهش و فناوری پتروشیمی راه‌اندازی شد. این شرکت متفاوت از سایر شرکتهاست. چون در سایر شرکتها، پژوهش یا به صورت صف است، یا به صورت ستاد، مثلاً در صنعت نفت، گاز و پالایش و پخش، به شکل ستاد است و به صورت صف کمتر است و فقط پژوهشگاه صنعت نفت و پژوهشکده‌های هم رده آنها کار صف انجام می‌دهند. یعنی ستاد تصمیم می‌گیرد و بودجه‌ای می‌دهد تا آنها انجام دهند. اما شرکت پژوهش و فناوری پتروشیمی هم صف است و هم ستاد. یعنی خودش تصمیم می‌گیرد و خودش با حدود 400 نفر نیروی رسمی و غیر رسمی و پیمانکاری فعالیت می‌کند. بنابراین شرکتی است که خودش می‌تواند تصمیم‌ساز باشد و خودش می‌تواند اجرا کند. چون خودش قوه اجرایی دارد ارتباطش با دانشگاهها بهتر است. به شکر خدا با فعالیتهایی که شرکت پژوهش و فناوری پتروشیمی داشته، خود به یکی از شرکتهای پیشرو کشور تبدیل شده است. یعنی دستاوردهای شرکت در پنج سال گذشته دستاوردهای خوبی بوده و کارآیی بالایی داشته است. شرکت پژوهش و فناوری پتروشیمی، برنامه‌ریزی برای مراکز پژوهش و شرکتها و مجتمعهای اقماری را نیز عهده دارد. حالا اینکه این شرکت چه کار باید بکند تا مقوله پژوهش در پتروشیمی را منسجم کند یک مقوله جداگانه است. اما مساله مهمی که میخواهیم ذکر کنیم این است که در شرکت پژوهش و فناوری، پس از واژه پژوهش، واژه فن‌آوری قرار دارد. یعنی این شرکت باید پس از فعالیتهای پژوهشی به بلوغی برسد که بلافاصله به فن‌آوری برسد. ما در بعضی مسایل سه مرحله داریم: اول تحقیقات برای رفع اشکال، دوم تحقیقات برای توسعه و سرانجام تحقیقات برای فناوری. پس از آنکه در این شرکت مسئولیت را بر عهده گرفتم ما سه مرکز تحت پوشش مستقیم شرکت را ماموریت محور کردیم تا به هر کدام ماموریتی متفاوت بدهیم. یعنی تمام افراد، دستگاهها و امکانات را که روی کاتالیست کار می‌کردند در تهران مستقر کردیم که مرکز تحقیقات کاتالیست ایجاد شد. شما می‌دانید که قلب یک فرآیند، معمولاً راکتور آن است و در راکتور هم قلب واکنش، کاتالیست آن است. به همین دلیل هم شرکتهای خارجی معمولاً اگر هر فرآیندی را هم نشان دهند کاتالیست را به صورت محرمانه نگه می‌دارند. این موضوع نشان می‌داد که ما نیاز به مکانی داریم که تمام مغزهای متفکر ما در مقوله کاتالیست در آنجا جمع شوند و فقط روی کاتالیست‌های پتروشیمی کار کنند.

یعنی قلب کار برای کاتالیست‌ها در تهران مستقر شد؟

بله! در مرکز تهران تمام فکرهای کاتالیست را جمع کردیم و کار را شروع کردیم. به شکر خدا، با دید فناوری که پژوهش نه برای پژوهش، بلکه برای ساخت تکنولوژی جدید در عرصه‌های بزرگ بود، پس از دو سال کار مداوم، موفق شدیم دو کاتالیست مهم پتروشیمی را در میزان کیلوگرم بسازیم. ما الان بحث کاتالیست‌های پلیمری را دنبال می‌کنیم که بازدهی که خارجی‌ها برای آن اعلام کرده‌اند بین 12 تا 22 کیلوگرم به ازای یک گرم کاتالیست است. یعنی شما به ازای یک گرم کاتالیست می‌توانید حداکثر 22 کیلوگرم پلیمر بگیرید. در صورتی که آزمایشهای اولیه همکاران ما نشان می‌دهد کاتالیستی که ما درست کردیم 42کیلوگرم پلیمر به ازای هر گرم کاتالیست است. کاتالیست مساله‌ای است که دنیا به عنوان مرزهای دانش به آن نگاه می‌کند. صنعت مونتاژ نیست که ما بخواهیم آن را اجرا کنیم. پس اینکه بتوانیم کاتالیست را خودمان بسازیم دستاوردی بسیار مهم است.

هم اکنون دانش کاتالیست دست چه کشورهایی است و شما چه کشورهایی را پشت سر گذاشتید تا به این موفقیت برسید؟

ما الان با شرکت بازل که نصف پتروشیمی‌ها را در اختیار دارد یا شرکت بی پی (بریتیش پترولیوم) رقابت می‌کنیم و این نشان میدهد که اگر خدا بخواهد چون ما صنعت پتروشیمی را یک شرکت پیشرو در کشور می‌دانیم، معتقدیم که اگر به همین روال کار کنیم اطمینان داریم که پس از سه مقوله سلولهای بنیادی، صنایع دفاعی و مساله هسته‌ای، چهارمین دستاورد کشور در صنعت پتروشیمی خواهد بود. نگاهی به دستاوردهای پتروشیمی این مساله را اثبات می‌کند که یک مورد آن همین کاتالیست‌ها است. ما چند کاتالیست دیگر هم داریم که در همین سطح بالائی کشف کرده‌ایم. وقتی ما از سطح بالا صحبت می‌کنیم منظور سطح صنعتی است. یعنی ما طی روزهای آینده این میزان را در واحدهای صنعتی به کار می‌گیریم تا نتیجه بگیریم. چون دید ما دید آزمایشگاهی نبوده است و یک شرکت صنعتی هستیم، کارمان عبور از مرزهای دانش بالا بردن تعداد مقاله و امثال آن نیست. ما میخواهیم به ازای هزینه‌ای که در این شرکت متحمل می‌شویم سود داشته باشیم. ما الان در زمینه کاتالیست به دستاوردهای خوبی رسیده‌ایم که البته چون چند مورد آن محرمانه است و بعد از راه‌اندازی، آن اعلام می‌کنیم.

پس خبرهای خوشی در صنعت پتروشیمی در راه است؟

ان‌شاءا... من فکر می‌کنم اگر خدا بخواهد تا اوایل سال 87 اخبار بسیار مهمی خواهیم داشت که اعلام می‌کنیم. اما در زمینه فرآیندی هم ما دستاوردهای بسیار مهمی داشتیم. مثلا واحد MTP (تبدیل متانول به پروپیلن) ما به شکر خدا در انتهای کار است. کشور ما کشوری سرشار از منابع گازی است و پروپیلن معمولاً از منابع گازی بدست نمی‌آید. برای همین ما گاز را معمولاً برای مصرف اتیلن استفاده می‌کنیم که اتیلن هم برای بدست آوردن پلیمرهایی مثل پلی‌اتیلن زیاد مصرف می‌شود. اما پروپیلن که در مواردی مثل موکت‌ها و فرش‌ها و امثال آن کاربرد دارد از گاز بدست نمی‌آید. ما کار مشترکی را از چند سال پیش با شرکت لورگی آلمان پیش بردیم و با زحماتی که محققین ما انجام دادند و توانستند در خود آلمان، مهندسی پایه این طرح را خودشان انجام دهند، برای اولین بار در دنیا پایلوت MTP را زدیم تا بتوانیم این صنعت را راه‌اندازی کنیم و برای اولین بار در دنیا توانستیم واحد دمو یا صنعت کوچک را که بزرگتر از مقیاس پایلوت است ایجاد کنیم که تا پایان اسفند ماه راه‌اندازی می‌شود و این یکی از دستاوردهای مهم ما در دنیاست. اگر خداوند توفیق دهد واحدهای زیادی داریم که تا اویل سال آینده راه‌اندازی می‌شود تا بتوانیم از این واحدها به دانش‌های جدید دست پیدا کنیم و در پتروشیمی به سمت خودکفایی حرکت کنیم.

چقدر با خودکفایی در صنعت پتروشیمی، به این معنا که در بخشهای اساسی این صنعت حرفی برای گفتن داشته باشیم فاصله داریم؟

ببینید! هر صنعتی که در برهه‌ای از زمان با شتاب به جلو برود، مطمئناً مجبور است مقداری از خودکفایی فاصله بگیرد. به خاطر اینکه باید از علم روز دنیا استفاده کند و صنعت خود را احیا کند. صنعت پتروشیمی هم در این زمینه به همین شکل بوده، یعنی ما در چند سال اخیر شاهد رشد بی‌نظیر صنعت پتروشیمی در کشور بوده‌ایم. صنعت پتروشیمی ما دیگر برای ساخت از کشورهای دیگر کمک نمی گیرد بلکه فقط برای دانش فنی نیازمند کمک کشورهای دیگر است. شرکتهای داخلی، کارهای ساخت را خودشان انجام می‌دهند در صورتی که قبل از انقلاب اینگونه نبود. هم اکنون بسیاری از شرکتهای پیمانکاری داخلی از شرکتهای خارجی قوی‌تر هستند. اما اینکه قلب یک صنعت را بدست آوریم نیازمند یافتن اسرار آن صنعت هستیم و اسرار هر صنعت هم دیگر بحث پیمانکاری نیست، بحث پژوهش و فناوری است. یعنی ما باید به آنها زمان دهیم که مساله بسیار مهمی است باید به آنها فرصت دهیم، کمکشان کنیم و آنها را از برخی قیود آزاد کنیم. اگر قرار باشد شرکتهای تحقیقاتی هم مثل شرکتهای اجرائی، دائماً به سازمانهای حسابرسی و امثال آن جواب دهند اصلا نمی‌توان شاهد پیشرفتی بود. برای استفاده از پتانسیل دانشگاه‌ها ما یک مسیر طولانی را طی دو سال گذراندیم تا بتوانیم بدون مناقصه پروژه‌ها را به دانشگاه بدهیم. این کار خیلی سختی بود. چون قبلاً اگر می‌خواستیم پروژه‌ای را به دانشگاه بدهیم ابتدا باید در روزنامه اعلام می‌کردیم و فرآیندی طولانی طی می‌شد. اگر ما از قید و بندها آزاد شویم پژوهش ما از آنچه هست بارورتر می‌شود. پس اگر منظور از خودکفایی در پتروشیمی، خودکفایی در ساخت است که ما به آن رسیده‌ایم، اما اگر منظور، اسرار پتروشیمی است، این وظیفه ماست که باید زمان کافی به ما داده شود. برخی از شرکتهای پلیمری در دنیا از زمان کشف آقای پروفسور جولیا ناتا در ایتالیا که اولین بار کاتالیست پلی‌پروپیلن را کشف و بعد یک انستیتو ایجاد کرد و این انستیتو در ایتالیا رشد کرد، سابقه و تاریخچه‌ای از سال 1953 دارند. حالا ما فشار می‌آوریم که شرکتی با قدمت پنج ساله تمام اسرار موجود را کشف کند. مطمئناً شتاب ما از آنها بیشتر است و این در دستاوردهای ما آشکار است. اگر ساخت کاتالیست‌ها برای دنیا راحت بود الان شرکت‌های بزرگ نمی‌توانستند دانش فنی بفروشند. پس این برای تمام دنیا معضل است. اما در یکی دو سال گذشته متخصصان ما در ساخت کاتالیست‌ها به دستاوردهای مهمی رسیده‌اند. وقتی یک گرم کاتالیست ما می‌تواند یک واحد صنعتی را راه‌اندازی کند. اینها همه مستلزم کارهای شبانه‌روزی عزیزان ماست.البته معضلی که در پژوهش و فناوری داریم این است که چون صنعت پتروشیمی از ابتدا پژوهش محور ساخته نشده در نتیجه دید بسیاری از مدیران قدیمی نسبت به پژوهش دید نامطلوبی بوده است یعنی منتظر بودند که کارها خیلی زود به بازدهی برسد و مثلاً یک شرکت پژوهش یک یا دو ماه بعد از راه‌اندازی بازدهی داشته باشد در حالی که این موضوع عملی نیست.

این دید نامطلوب به پژوهش که شما می‌فرمائید از کجاست؟ مثلا مدیران عالیمرتبه در وزارت نفت با صنایع پتروشیمی آیا دید حمایتی به پژوهش دارند و آنگونه که لازم است از پژوهش حمایت می‌کنند؟

نگاه با شعار فرق می‌کند یعنی به نظر من هم اکنون در کشور ما پژوهش، شعار محور شده است و همه به دنبال این هستند  که بگویند پژوهش خوب است. اما من از این موضوع نگرانم که بحث پژوهش هم به یک بحث موجی تبدیل شود. مثلاً یک زمان، موجی از مباحث مربوط به زلزله و پیشگیری از خسارتهای آن مطرح و پس از مدتی به فراموشی سپرده می‌‌شود. امروزه دو مسأله موجب شده که حساسیت روی پژوهش بیشتر شود. اول اینکه یک زمانی نظر حضرت امام (ره) این بود "جنگ نعمت است" عده‌ای تصور می‌کردند منظور ایشان این است که خود جنگ نعمت است ولی واقعیت نظر امام (ره) این بود که جنگ هم‌بستگی بین مردم ایجاد می‌کرد و هم‌باوری به میان مردم می‌آورد که ما می‌توانیم کارهای بزرگی را خودمان با اتکا به توان داخلی انجام دهیم، امروز هم شاید تحریم‌ها خیلی ما را اذیت می کند و مردم را تحت فشار قرار دهد ولی شاید مسئولین ذیربط را به این باور برساند که پژوهش را به عنوان شعار نگاه نکنند، بلکه به عنوان شعور نگاه کنند. یعنی به طور جدی با مقوله پژوهش برخورد کنند و از آن انتظار منطقی داشته باشند. ما دو نوع انتظار داریم. یکی انتظار افرادی که نمی‌دانند پژوهش چیست و از آن انتظار دارند، یکی هم انتظار افرادی که می‌دانند پژوهش چیست. دیدگاه آقای رئیس جمهور درباره پژوهش از این جهت برای من قابل قبول است که خودشان یک استاد دانشگاه بوده‌اند و می‌دانند که تحقیقات چیست و چه زمان و چگونه نتیجه می‌دهد. بنابراین ایشان یک معاونت پژوهشی ایجاد می‌کند و در پی منسجم کردن پژوهش در کشور است تا هزینه‌ای که صرف پژوهش می‌شود نتایج منطقی و عملی داشته باشد.

براساس گزارشی که آقای مهندس وزیری هامانه پیش از ترک مقام وزارت ارائه کردند، شرکت پژوهش و فناوری پتروشیمی بیش از 70 طرح تحقیقاتی را با اعتباری بیش از 7 میلیارد ریال انجام داد. یعنی به ازای هر طرح تحقیقاتی 10 میلیون تومان بودجه صرف شد. این موضوع را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا رقم اعلام شده صحیح بود؟

قبل از اینکه من به شرکت پژوهش و فناوری پتروشیمی بیایم، این شرکت پژوهش محور بود. یعنی هر فردی پروژه‌ای را اعلام می‌کرد و بودجه‌ای را می‌گرفت و انجام می‌داد. ما یکی دو سال در سیستم برنامه‌ریزی کار کردیم تا سیستم را طرح محور کنیم. فرق آن هم این است که در پروژه محوری شما با افراد طرف هستید و میزان پروژه‌هایتان بسیار بیشتر می‌شود در صورتی که در طرح محوری نیازهای صنعت پتروشیمی را ارزیابی می‌کنید و در قالب 10، 20 یا 30 طرح پیش‌بینی می‌کنید تا بدانیم وضعیت کلان ما چگونه است. برای همین ما آمدیم به جای آنکه 600-700 پروژه داشته باشیم، کل نیازهای پتروشیمی را در مقوله فن‌آوری ارزیابی کنیم، ببینید! ما دو وظیفه بر عهده داریم. یکی از وظایف ما رفع معضل جاری صنعت پتروشیمی است اما وظیفه اصلی شرکت ما فن‌آوری است یعنی ما باید بتوانیم دانش فنی برای خودمان کسب کنیم. در نتیجه اگر ما میخواهیم دانش فنی برای خودمان کسب کنیم نباید پروژه‌ها را بصورت کوچگ نگاه کنیم چوم اتصال دادن اینها به هم عملاً بسیار مشکل است. یعنی شاید جمع‌بندی ما در این شرکت 600 پروژه باشد اما اگر نتوانیم اینها را به هم متصل کنیم نتیجه‌گیری آن بیهوده خواهد بود. در حالیکه اگر طرحی داشته باشیم اولا اگر بخواهیم به خارج از شرکت سفارش دهیم دیگر با استاد دانشگاه قرارداد نمی‌بندیم بلکه با رئیس دانشگاه قرارداد می‌بندیم تا او بتواند طرح را بین استادان توزیع کند و جمع‌آوری نتایج و نتیجه‌گیری کلی برای بازدهی مناسب را نیز بعهده ریاست دانشگاهها قرار می‌دهیم. بنابراین در حال حاضر ما 30 طرح کلان در دست داریم که انشاءا... امیدواریم به مقوله فن‌آوری ختم شود، ما مقوله رفع معضلات موجود را به ادارات تحقیقات پتروشیمی محول کردیم. یعنی مثلاً مرکز پژوهش پتروشیمی بندر امام (ره) قرار نیست فن‌آوری کند، قرار است معضلات صنعت را رفع کند. خودمان مسئولیت فن‌آوری را به عهده گرفتیم. ما در چند زمینه شروع به کار کردیم، اولاً روی MTP خیلی وقت گذاشتیم چون همانگونه که قبلاً ذکر کردم ایران دومین ذخایر گاز جهان را دارد و به همین دلیل باید از منابع گاز خود به نحو احسن استفاده کند. دوم، PDH هم برای ما مهم است یعنی دی‌هیدروژنیزاسیون پروپان که بتوانیم از پروپان، پروپیلن ایجاد می‌شود، بخش خصوصی آن را خریداری می‌کند. یعنی تقریباً واحدی باقی نمانده که بخش خصوصی مشتری آن نباشد. اگر فرض کنیم هر چینی فقط یک مترمربع موکت بخرد، چین نزدیک به 5/1 میلیارد مترمربع موکت نیاز دارد! در چین مواردی است که پروپیلن نشان می‌دهد چقدر کاربرد دارد. یکی از اهداف اصلی ما گرفتن پروپیلن از گاز بود. در موازات آن، ما بر روی پروژة متانول و DME ‌‌(دی متیل اتر) که امروزه در جهان بعنوان سوخت سبز مطرح است حرکتهای بزرگ انجام داده‌ایم. بصورت موازی نیز فعالیتهای زیادی بر روی پروژه OCM انجام داده‌ایم. یکی از موارد مهمی نیز که حرکتهای خوبی را به خود در این شرکت معطوف کرده پروژه بزرگ تحقیقات پلی‌اتیلن ترفتالات یا PET است. که امروزه در دنیا جایگاه خاصی دارد. با وجود پتروشیمی تندگویان، ما پایلوت بزرگی در مرکز جنوب ایجاد کردیم که با تمام کارشکنی‌هایی که شرکت دارای لیسانس آن انجام داد و حتی پیش از آمدن من به شرکت، پول را از ما گرفته بودند و واحدی را نیمه تمام رها کردند، توانستیم با شرکتهای داخلی کار را جلو ببریم و این واحد هم به زودی راه‌اندازی می‌شود. من همیشه اعتقاد دارم که اشتباه است بگوییم چه طرحی را کلنگ زده‌ایم. ما همیشه باید طرحی را افتتاح کنیم و سپس اعلام نمائیم. یکی از دلایلی که من کمتر مصاحبه می‌کنم همین است. بعضی از مسئولان ما می‌گویند که ما مثلاً در سال هزار و چهارصد و خرده‌ای قرار است فلان محصول را تولید کنیم. چه کسی می‌داند آن زمان چه اتفاقی می‌افتد؟ گاهی اوقات ما آینده فروشی می‌کنیم برای شخصیت خودمان تا اگر هم ما نبودیم بگویند که فلانی گفته بود این طرح راه‌اندازی می‌شود. در حالیکه این کار درستی نیست. این طرحهایی هم که من خدمت شما عرض می‌کنم و قرار است طی یکی-دو ماه آینده به بهره‌برداری برسد همگی بالای 98 درصد پیشرفت دارد. ما در مقولاتی مثل متانول به غیر از اینکه خودش یک محصول دارای ارزش افزوده است، باز هم یک پله برای پروپیلن است. یعنی متانول را از گاز می‌گیریم که خودش ارزش افزوده بالایی دارد و محصولات زیادی از جمله پروپیلن را می‌توان از آن گرفت. بنابراین متانول برای ما یک محصول استراتژیک است. در بحث پلیمرها دو گروه داریم، یکی پلیمرها هستند و دیگری نانوپلیمرها و پلیمرهای نانوکامپوزیتی. در بحث پلیمرها، روی چهار پلیمر پر مصرف جهان تمرکز کرده‌ایم؛ یعنی پلی‌اتیلن پلی استایرن، PVC و پلی‌پروپیلن و به امید خدا در سال 87 ما نتایج خوبی در این حوزه می‌گیریم. در مورد پلیمرها عموماً سعی کردیم که روی پلی‌الفین‌ها بیشتر تمرکز کنیم. چون ایران از گاز و اتیلن زیادی برخوردار است. شما می‌دانید که اولین پلیمربر مصرف جهان پلی‌اتیلن است که ما روی تولید این محصول تحقیقات و فعالیتهای وسیعی انجام داده‌ایم.

یعنی از پایلوت به سمت صنعتی شدن حرکت می‌کنید؟

    بله! الان با استراتژی موجود در کشور، ما باید هر چیزی را به فن‌آوری تبدیل کنیم. بنابراین اگر دید ما اینگونه باشد دیگر پژوهش ما متمرکز در آزمایشگاه نخواهد بود، بلکه وارد صنعت می‌شود، اما ما نباید از مرزهای دانش هم دور باشیم، برای همین گروهی به اسم گروه پژوهشی فن‌آوری‌های نوین داریم که ظرف دو سال گذشته تأسیس شد و عموماً نخبه‌ترین افراد کشور را در این زمینه جذب کرده‌ایم. در دنیا، اولین رشته‌ای که آمریکا نیرو جذب می‌کند بایو تکنولوژی است و از بین 50 نفر از متخصصان ما 47 یا 48 نفر آنها را آمریکا جذب کرد. حالا شما ببینید جوان متخصصی را که آمریکا جذب می‌کند، چگونه می‌توان با حقوق ماهیانه 200-300 هزار تومان در پتروشیمی حفظ کرد؟ خیلی مشکل است، اما در گروه فن‌آوری‌های نوین ما که آقای دکتر یوسف محمدی رئیس گروه است، همین افتخار بس که ایشان امسال به عنوان پژوهشگر نمونه کشور در ساخت اولین رگ مصنوعی معرفی شدند که نشان می‌دهد پتانسیل شرکت بالاست.

چه مسایلی را در گروه فن‌آوری‌های نوین پیگیری می‌کنید؟

    در گروه فن‌آوری‌های نوین، ما چهار زمینه را پیگیری می‌کنیم. نانو تکنولوژی، بایو تکنولوژی، بحث غشاها و بحث HSE یعنی ایمنی و محیط زیست. در سه مورد اول ما در کشور فضای خالی زیادی داریم که گام‌های بسیار مهمی برداشته‌ایم. اول، برای اینها یک استراتژی در پتروشیمی تبیین کردیم که مثلاً نانو تکنولوژی چه جایگاهی در پتروشیمی دارد و به کجا می‌خواهد برسد؟ باید حرفهای جدید بزنیم. اینکه تا آخر عمر، فقط واحدهای پلی‌اتیلن بزنیم که صحیح نیست. نباید همه تخم مرغ‌ها را در یک سبد گذاشت. اولین سمینار بایو تکنولوژی را چندی بیش برگزار کردیم و توانستیم با جمع‌آوری نظرات صاحبنظران، استراتژی خود را تدوین کنیم. در زمینه نانو تکنولوژی هم دستاوردهای خوبی داشته‌ایم. البته یک نکته را باید خدمت شما عرض کنم افرادی که در کارهای تحقیقاتی هستند، در تبلیغات خیلی قوی نیستند. فقط به عنوان یک نمونه کوچک از اهمیت بحث نانو در پلیمر 4 عرض کنم، پلی‌استایرینی که تبریز تولید می‌کند اگر ذرات نانو در آن استفاده شود، هم خواص فیزیکی و مکانیکی آن چندین برابر افزایش پیدا می‌کند و هم شفافیت آن از بین نمی‌رود. ما در زمینه ایمنی و سلامت محصولات خود هم کارهای تحقیقاتی خوبی انجام داده‌ایم. الان گروههای تحققاتی ما در حال تحقیق هستند که مثلاً آیا ادعای اینکه نباید در لیوان یک بار مصرف آب جوش ریخت درست است یا نه؟ یا آیا لوازم پلاستیکی را می‌توان در مایکروویو گذاشت؟ در مورد اینها هم کارهای تحقیقاتی داریم که تا یکی دو ماه آینده نتایج آن اعلام می‌شود تا مردم از سردرگمی در زمینه هدف این مواد خارج شوند. هر آنچه تاکنون در این زمینه اعلام شده بر اساس حدس و گمان بوده است. اما ما می‌خواهیم رسماً اعلام کنیم که آیا می‌توان از چنین محصولاتی استفاده کرد یا نه؟ ما همچنین برای اولین بار گروه فنی ایجاد کردیم. یعنی گفتیم که تحقیقات ما فقط در زمینه پتروشیمی و شیمی نیست. ما در گروه فنی، مباحث مکانیک، عمران، خوردگی و برق را وارد کرده‌ایم.

 

بودجه شما در شرکت پژوهش و فناوری پتروشیمی تا چه حد پاسخگوی نیازهاست و صرف چه مسایلی می‌شود؟

     ما یک بودجه تصویبی داریم و یک بودجه تأمینی من از کلمه جذب بودجه خیلی خوشم نمی‌آید. چون وقتی به شما پولی ندهند، می‌گویند شما جذب نکردید. در حالیکه آنها اصلاً تأمین نکرده‌اند. ما در سال 85 مشکل تأمین بودجه داشتیم. به طوریکه فقط 20 درصد بودجه ما تأمین شد پس باید انتظار داشت که ما هم در حد همان 20 درصد کار کنیم. ولی شرکت ما، سه مرکز دارد که مستقیم زیر نظر شرکت فعالیت می‌کنند. مرکز تهران که کارهای کاتالیستی می‌کند، مرکز اراک که تحقیقات پلیمری انجام می‌دهد و مرکز منطقه ویژه که تحقیقات غیرپلیمری دارد. غیر از مرکز تهران که عموماً آزمایشگاهی است، کارهای دو مرکز دیگر ما عموماً نیمه صنعتی است. یعنی پایلوت‌های بزرگ ما در اراک و منطقه ویژه قرار دارد. بسیاری از پایلوت‌های ما که پیش از آغاز مدیریت من سفارش داده شده بودند هزینه‌های میلیاردی دارند، بنابریان پایلوت‌هایی که ادامه آن چندین میلیارد خرج دارد، پولی برای پژوهش باقی نمی‌گذارد. سال گذشته آن 20 درصد بودجه‌ای که برای ما تأمین شد تقریباً فقط صرف همین پایلوت ها شد و چیزی برای پژوهش های بنیادی باقی نماند. از سال 86 با تغییر مدیریت پتروشیمی اوضاع ما کمی بهتر شد و توجه بیشتری صورت گرفت اما همچنان ما در همان حوالی تأمین بودجه می‌کنیم اما معضل دیگر ما این است که در صنعت پتروشیمی، نیازمند این هستیم که پژوهش، منسجم‌تر باشد. اینکه تحقیقات محیط زیست ما را یک واحد انجام دهد، تحقیقات دیگر ما را مرکز دیگری انجام دهد، نوعی پراکندگی ایجاد می‌کند، مثلاً ما الان مرکز تحقیقات پروژه داریم که گفته می‌شود چیزی حدود چند برابر بودجه پژوهشی ما بودجه تحقیقاتی دارد در حالیکه پژوهش در پتروشیمی کار اصلی ماست. آیا ما به این بلوغ نرسیده‌ایم که تحقیقات‌مان منسجم باشد؟ اگر قرار است پژوهش و فناوری، متولی امر تحقیقات باشد، کل تحقیقات باید یکجا منسجم شود حالا اگر تشکیلاتش کوچک است باید کمک کنند تشکیلات آن بزرگتر شود پژوهش هیچ وقت در چارت قدیمی نمی‌تواند رشد کند. به همین دلیل در خیلی از سازمانها حتی در کشورهایی که دیوان سالار هستند مثل انگلیس بازهم پژوهش هر روز در حال تغییر و تحول است اما ما دوسال است که هر درخواستی برای تغییر ساختار اینجا مطرح کرده‌ایم جوابی نگرفته‌ایم.

یعنی درخواست خود را به پتروشیمی داده‌اید؟

    بله. از اداره مربوطه هیچ پاسخی نیامده‌است. الان گروههای پژوهش فناوری نوین و فنی و خیلی از گروههای ما از لحاظ سازمانی غیر رسمی کار می‌کنند ما برای اینکه بتوانیم فناوری خود را رشد دهیم باید علاوه بر دو مدیریت خود یعنی (مدیر پژوهش و مدیر پشتیبانی) مدیریت مهندسی و توسعه ایجاد کنیم. درخواست آن را هم مطرح کرده‌ایم اما جوابی نداده‌اند. یا مثلاً اداره بررسی‌های اقتصادی ما هنوز غیر رسمی است در صورتی که امور سازمانی باید به روز باشد. چون ما عرضی حرکت می‌کنیم نه طولی،ما فقط می‌خواهیم سمتهای خود را جابجا کنیم تا بتوانیم به ازای مأموریت خود، سازمان خود را تغییر دهیم. ولی متأسفانه نیاز تحقیقات به سازمانی پویا و متحول با جواب مثبتی از مباحث امور مربوطه صورت نمی‌گیرد.

در مورد بودجه گفتید که بخش اعظم بودجه شما صرف پایلوت‌هایی شد که در زمان مدیریت قبلی سفارش داده شده بود این پایلوت‌ها آیا به اندازه هزینه‌ای که برای آنها صرف شده فایده‌ای هم داشته‌اند؟

    خرید این پایلوت‌ها در دوران مدیریت قبل از اینجانب صورت پذیرفته و ما را خیلی بدهکار کرده است. هر کدام از این پایلوت‌ها چندین میلیارد خرج داشته است. واقعیت این است که در برهه‌ای از زمان برای آنکه پژوهش را توسعه دهند از کشورهای مختلف از جمله روسیه پایلوت‌هایی خریداری شد. اما این خریدهایی که انجام می‌شود حال چه کسی مسئول بوده و با چه دیدی خریداری شده نیازهای اصلی پتروشیمی را تأمین نکردند. بعضی از محصولاتی که در این پایلوت‌ها دیده شده اصلاً مورد مصرف پتروشیمی نیست و کاربردی ندارد. ما پایلوتی داریم که بعد از ساخته شدن هم به دلیل اشتباه در  انتخاب کاربردی ندارد. مثلاً برای پایلوت  PTMG، که قبل از آمدن من خریداری شد، چه نیازی از پتروشیمی را رفع می‌کرد، مشخص نیست. ما دو سال وقت گذاشتیم تا ببینیم آیا می‌توان کاربرد جدیدی برای آن پیدا کرد؟ البته کم‌کم در حال حل مشکل آن هستیم. پایلوت پلی‌ایزوپرن که در لاستیک طبیعی مصرف می‌شود. این ماده از درخت گرفته می‌شود اما کشور روسیه در مقطعی که با تحریم مواجه بود آن را از نفت گرفت قیمت ماده‌ای که از نفت گرفته می‌شود سه برابر بیش از قیمت ماده‌ای است که از درخت گرفته‌ می‌شود. حالا ما که این لاستیک را از مالزی تأمین می‌کنیم شامل تحریم هم نمی‌شود. از طرف دیگر این لاستیک وقتی از درخت گرفته می‌شود، حاوی پروتئین‌هایی است که با مواد دیگر برای ساخت تایر خوب مخلوط می‌شود، اما آن لاستیکی که از نفت گرفته می‌شود، بد مخلوط می‌شود. بنابراین ما تصمیم گرفتیم این پایلوت را با پایلوت‌های دیگر جایگزین کنیم. اما معضل عمده‌ای که این پایلوت‌ها داشت و ما را در عمل انجام شده قرارداد این بود که امروزه ما به این حجم از پایلوت نیاز نداریم. امروزه با کمک سیستم‌های مدل‌سازی رایانه‌ای دیگر یک پایلوت هفت طبقه نمی‌سازند که 10-20 میلیارد تومان خرج آن شود. در حقیقت برخی از پایلوت‌هایی که خریداری شده دمو بوده نه پایلوت آزمایشگاهی و برای آن کلی هزینه و پرسنل صرف می‌شود و همانگونه ذکر شد خیلی از آنها هم جزو نیازهای اولیه پتروشیمی نبود. در سالهای گذشته همکاران ما خیلی زحمت کشیدند و توانستیم کمی مشکلات را حل کنیم. به این صورت که پایلوت‌هایی را که خیلی مورد مصرف پتروشیمی نبودند برایشان در خارج از پتروشیمی مشتری پیدا کردیم. پایلوت‌هایی که احساس می‌کردیم در فاز صفر هستند و مورد نیاز عامل پتروشیمی نیستند بلافاصله متوقف کردیم و وارد فضای دیگری شدیم. البته ما نمی‌خواهیم بگوییم مدیران قبلی اشتباه کردند من نمی‌دانم آنها با چه دیدی خریداری شده‌اند و به همین دلیل به ایده آنها احترام می‌گذاریم ولی ما هنوز نمی‌دانیم که خیلی از این پایلوت‌ها که هزینه میلیاردی داشته چگونه واجبات روز پتروشیمی در آن در نظر گرفته نشده است. گرچه در بین اینها پایلوت‌های خوبی مثل پایلوت مخلوط پلی‌اتیلن و پلی‌پروپیلن که از آلمان خریداری شده هم وجود داشته است. عموماً ما در ارتباط صنعتی با روسها خیلی موفق نبوده‌ایم. هم‌جنس‌هایی که به ما داده‌اند مرغوب نبوده و هم پشتیبانی آن مطلوب نبوده است.

    شاید به دلیل مصلحت‌های سیاسی و دیپلماتیک بوده من فکر نمی‌کنم موضوع سیاسی هم باشد. اگر این دید در کشور ما بوده که کشور اتحاد جماهیر شوروی از هم فروپاشیده وبه ازای این فروپاشی هر کس به دنبال کسب تکنولوژی از آن بوده این دید غلطی بوده است چون اتحاد جماهیر شوروی در اصل دچار فروپاشی نشده بلکه در درون خود تغییراتی انجام داده است پس مضمحل نشده بلکه برای خود برنامه دارد و دانش فنی خود را مفت و مجانی در اختیار دیگران قرار نمی‌دهد و ما نمی‌توانیم با این دید با آنها برخورد کنیم. بعضی از پایلوت‌هایی که خود روسها هم نساخته بودند و ممکن است برای آنها صرفه اقتصادی هم نداشته باشند متأسفانه این تفکر هنوز هم در کشور ما وجود دارد. آنها بهترین    دانشمندانشان به سمت آمریکا رفته‌اند و مطمئناً محصولات خوب خود را هم به کشورهای غربی داده‌اند. من احساس می‌کنم در مورد این موضوع باید بیشتر فکر کرد و نباید صنعت نفت با عجله برای انتقال دانش فنی به سمت روسیه حرکت کند.

    بنابراین همین پایلوت‌های نیمه کاره عظیمی که باید تکمیل شود باعث شده که بودجه ما به طور کامل صرف پژوهش نشود. کمبود نقدینگی خیلی مشکل ساز است اما با همه این مشکلات، با سازماندهی مجدد در دوسال گذشته به نتایج خوبی رسیده‌ایم. مثل ساخت بعضی کاتالیست‌ها، تکمیل بعضی فرایندها و از این قبیل در زمینه اولفین‌ها، الان با شرکت مدیریت توسعه وارد بحث‌هایی شده‌ایم که بتوانیم اولفین جدید را با دانش فنی شرکت پژوهش و فناوری با همکاری یکی از دانشگاه‌ها و مدیریت توسعه برای اولین بار تولید کنیم که این افتخار بزرگی برای ماست. که کار آن را شروع کرده‌ایم و در مرحله عقد قرارداد هستیم. البته ما در کنار این پروژه‌های کلان، کارهای زیادی داریم مثلاً وارد بحث غشا شده‌ایم که بحث خیلی مهمی هم هست. ما قصد داریم جیوه را از بحث تولید کلر حذف کنیم. غشاها یکی از مواردی است که هم‌اکنون دچار تحریم هستیم.

نگاه کلان به مقوله پژوهش، از نظر شما نیازهای این حوزه را برآورده می‌کند و اساساً آیا تفکر هدایت طرحهای پژوهشی به بخش صنعت، از طریق شرکت پژوهش و فناوری دنبال می‌شود یا خیر؟

    من احساس می‌کنم در حوزه کلان‌تر، ما هنوز در کشورمان نمی‌دانیم از پژوهش چه می‌خواهیم. ناخودآگاه پتروشیمی هم متأثر از همین اصل است. یعنی چون خیلی از مدیران ما پژوهشگر نبودند، نمی‌دانند از پژوهش چه می‌خواهند لذا همگی دنبال این هستند که اگر امروز یک ریال سرمایه‌گذاری می‌کنند، فردا جواب بگیرند. در حالیکه پژوهش، زمانبر است. علاوه بر آن ممکن است از صد طرح پژوهشی، فقط یک طرح جواب دهد ولی همان یک طرح بقیه را هم پوشش می‌دهد. اعتقاد من این است که شرکت ملی صنایع پتروشیمی با توجه به اصل 44 قانون اساسی که قصد دارد شرکتهای تابعه را به بخش خصوصی واگذار کند یک روز به خود می‌آید که شرکتی برایش باقی نمانده است. حالا در آن زمان آیا شرکت ملی صنایع پتروشیمی محکوم به فناست؟ ما معتقدیم اینطور نیست. اگر شرکت پتروشیمی به مقوله فناوری خیلی دقت کند و بتواند سرمایه‌گذاری کند، مطمئناً زمانی که همه شرکتهای خود را به بخش خصوصی داد می‌تواند صاحب دانش فنی شود که از راه فروش دانش فنی درآمد داشته باشد. اما این باور در مدیران قدیمی پتروشیمی ما نیست و این یکی از ضعف‌های ماست. پس باید این دید را در مدیران مذکور پتروشیمی تقویت کنیم که در مقوله فناوری به عنوان یک واجب و نه یک مستحب، سرمایه‌گذاری کنند تا پس از واگذاری شرکتها به بخش خصوصی، در رشد صنعت پتروشیمی با اتکا به فناوری کارکنند. اما این دید مستلزم این است که در مدیریت کلان پتروشیمی، کادرسازی کنیم. یعنی بسیار از فرهیختگانی که الان مدیریت پتروشیمی را در اختیار دارند باید به این باور برسند که هر انسان یک دوره‌ای دارد و بعد از رفتن آنها چه کسی می‌خواهد این سکان را به دست گیرد؟ اگر فردی این سکان را در دست بگیرد که یک سال به بازنشستگی او مانده باشد مطمئناً این کشور خیلی رشد نمی‌کند. اگر شما به اتحاد جماهیر شوروی نگاه کنید، در یک مقطع زمانی، رهبران شوروی خیلی پیر بودند و مرگ مداوم آنها تزلزل مدیریت را در پی می‌آورد. در نتیجه تزلزلی در رهبری شرق در مقایسه با رهبری غرب ایجاد شده بود که این مسأله باعث شد فردی مثل گورباچف را با اختلاف سنی زیاد نسبت به قبلی‌ها آوردند. بعد از گورباچف کم‌کم به پوتین می‌رسیم که جوان‌تر است حالا اگر پتروشیمی بخواهد به بحث فناوری به عنوان یک واجب برسد چقدر کادرسازی و سرمایه‌گذاری در این زمینه کرده است؟ این مهم است. چقدر بر این باوریم که فقط از تولید روزمرگی خارج شوند؟ چقدر بر این باوریم که فقط از تولید نمی‌توان درآمد داشت؟ چقدر بر این باوریم که شرکتهای بزرگ جهان، بخش اعظم درآمدشان از طریق فروش دانش فنی است؟ شرکتهای بزرگ جهان، درآمدی که از راه فروش دانش فنی بدست می‌آورند بیشتر از درآمدشان از راه فروش محصولاتشان است. چون آنها به این باور رسیده‌اند که باید برای فناوری وقت بگذارند، نخبگان را جذب کنند و فضا را برای حرکات نخبگان باز کنند. دست مسئولین پژوهشی خود را باز بگذارند از قیود معمول شرکتها آنها را رها سازند. این بحث، خیلی برای ما مشکل ساز است که در صنعت نفت بین محققین و مهندسین فرقی نمی‌گذاریم. برای مثال در تمام دنیا کانونهای تفکر معمولاً از محققین است حالا بگذریم که در همه جا کانون تفکر در مراکز پژوهشی است اما در پتروشیمی، کانون تفکر از مرکز پژوهش جداست یعنی ما اینجا تحقیق می‌کنیم و یک عده در جای دیگر فکر می‌کنند. در حالیکه کانون تفکر باید در شرکت پژوهش باشد. کشورهای عقب افتاده، عموماً بسترساز هستند و بعدها از این بسترها، کشت نمی‌کنند. بیشترین و بهترین دستگاه‌ها را کشورهای جهان سوم می‌خرند اما فقط می‌خرند و معلوم نیست چقدر از آن استفاده بهینه می‌کنند. در این راستا و بر اساس موارد فوق من احساس می‌کنم دید کل صنعت نفت و نه فقط پتروشیمی نسبت به مقوله پژوهش و فناوری هنوز به بلوغ کامل نرسیده است و هنوز این باور ایجاد نشده که در کانون‌های پژوهشی توان بسیار بالایی وجود دارد. چطور این بچه‌ها در کشور خودمان به نتیجه می‌رسند؟ معلوم است که ما باعث رشد آنها نشده‌ایم. من معتقدم که متأسفانه اگر چه در سه دوره اخیر مدیریت پتروشیمی تلاش زیادی انجام شده که پژوهش واگن بعد از لوکوموتیو باشد و ارزش زیادی برای آن قائل شوند اما این موازی سازی‌ها و عدم پذیرش درخواست‌های پژوهش، باعث شده تمام عنایت آنها تحت‌الشعاع مسائل اداری روزمره قرارگیرد.

این موازی‌سازی‌ها کجا بوده است؟

    مثلاً تحقیقات محیط زیست از ما جدا می‌شود و به HSE محول می‌گردد. یا مرکز تحقیقات پروژه برای خودکار می‌کند و ما هیچ اطلاعی نداریم  و منسجم نیستیم. چون ارتباطی با هم نداریم. یا انتشارات از ما جداست، در حالیکه بیشترین میزان انتشارات مربوط به شرکت ماست و اصلاً مربوط به پژوهش است، اما ضعف بسیار عمده نفت در حوزه پژوهش این است که چرا مسئولان R&D صنعت نفت، اعضای اصلی هیأت مدیره‌ها نیستند؟ وقتی در هیأت مدیره تصمیم برای خرید یک دانش فنی یا صنعت جدید گرفته می‌شود، ممکن است رئیس R&D بگوید ما این را خودمان داریم.

شما به عنوان مدیرعامل شرکت پژوهش و فناوری پتروشیمی جزو هیأت مدیره پتروشیمی هستید؟

    نه نیستم. گاز و پالایش و پخش هم هیچکدام نیستند و حتی اجازه نداریم که در جلسات هیأت مدیره به عنوان عضو غیررسمی هم شرکت کنیم. یعنی حتی اظهار نظر داشته باشیم بلکه فقط در جلسه حضور داشته باشیم. در نقطه مقابل تمام مدیریت‌های صنعت نفت یا عضو هیأت مدیره‌ها هستند یا حداقل در جلسه حضور دارند. در صنعت نفت در بسیاری از هیأت مدیره‌ها مدیران بازرگانی، اداری یا روابط عمومی هستند، اما پژوهش نیست. در حالیکه حضور مدیر پژوهش خیلی مؤثر است. اگر به کشورهای دیگر نگاه کنیم در سابیک عربستان، رئیس R&D عضو هیأت مدیره است. یعنی این قدر برای آنها اهمیت دارد. بنابراین اگر آنها آینده را به عنوان اصل 44 و واگذاری شرکت‌ها می‌بینند، برای زنده‌ماندن بخش پتروشیمی باید به مقوله پژوهش و فن‌آوری عنایت خاص داشته باشند و بستر سازی آن را از همین حالا شروع کنند. ما در چند ماه اخیر رویکردهای خوبی از مدیر عامل پتروشیمی شاهد بوده‌ایم اما به قول معروف یک دست صدا ندارد. به جای آنکه مرکز پژوهش و فن‌آوری گزارش بدهد، مراکز دیگر باید به پژوهش و فناوری گزارش بدهند که چه هدفی دارند و ما چه کمکی می‌توانیم به آنها بکنیم تا یک همگرایی ایجاد شود. لذا من فکر می‌کنم معضل ما معضل بودجه نیست، بلکه معضل ما، نوع نگاه و نگرش به مقوله پژوهش است.

۱۴ اسفند ۱۳۸۶ ۱۶:۲۵
دانش نفت |
تعداد بازدید : ۲,۲۵۴
کد خبر : ۸۳

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید